فیک | سنجو
فیک نمیدونم چی (هنوز اسم نذاشتم واسش) پارت ¹
روزی روزگاری یه آقایی بود به اسم جی وای پی اوپا که یه زن داشت به اسم هه رین این دوتا خیلی همو دوست داشتن و یه شب هه رین فهمید حاملست بچش به دنیا اومد اسمشو گذاشتن هیونا (😍✨️) اون بچه مثل پدر مادرش دنسر و وکالیست خیلی خوبی بود و یه روز رفته بود تره بار که پیاز بخره ، داشت میوفتاد زمین که خورد به یکی به اسم فلیکس که با نامجون اومده بودن خرید واسه بچه ی سویون فلیکس برگشت به هیونا نگاه کرد گفت اینجا چیکار میکنی کوچولو هیونا گفت مامان بابام منو نمیخوان (واسه اینکه خودشو بندازه گردن فلیکس) فلیکسم از اونجایی که آدم خوبی بود دست هیونا و نامجون رو گرفت داشتن میرفتن که یه ماشین پلیس جلوشون وایستاد از تو ماشین یونجون و جلی و سی ال اومدن بیرون و گفتن کجا دارید میرید وسایل بچه ی سویون کو؟ خریدید؟ نامجون استرس گرفت گفت کارتمون پول نداشت و...
تا پارت های بعدی فعلا خدافس😍✨️✨️✨️✨️
#سنجو #ویپاپ #جنی #فیک #نسل_مجیک
روزی روزگاری یه آقایی بود به اسم جی وای پی اوپا که یه زن داشت به اسم هه رین این دوتا خیلی همو دوست داشتن و یه شب هه رین فهمید حاملست بچش به دنیا اومد اسمشو گذاشتن هیونا (😍✨️) اون بچه مثل پدر مادرش دنسر و وکالیست خیلی خوبی بود و یه روز رفته بود تره بار که پیاز بخره ، داشت میوفتاد زمین که خورد به یکی به اسم فلیکس که با نامجون اومده بودن خرید واسه بچه ی سویون فلیکس برگشت به هیونا نگاه کرد گفت اینجا چیکار میکنی کوچولو هیونا گفت مامان بابام منو نمیخوان (واسه اینکه خودشو بندازه گردن فلیکس) فلیکسم از اونجایی که آدم خوبی بود دست هیونا و نامجون رو گرفت داشتن میرفتن که یه ماشین پلیس جلوشون وایستاد از تو ماشین یونجون و جلی و سی ال اومدن بیرون و گفتن کجا دارید میرید وسایل بچه ی سویون کو؟ خریدید؟ نامجون استرس گرفت گفت کارتمون پول نداشت و...
تا پارت های بعدی فعلا خدافس😍✨️✨️✨️✨️
#سنجو #ویپاپ #جنی #فیک #نسل_مجیک
۱.۱k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.